سلام فاطمه کوچولوی من.الان که قد کشیدنت رو میبینم باورم نمیشه تو همون نی نی پنجاه سانتی بودی.همون طور که این زمان قد کشیدنت مثل برق و باد گذشت روزهای دیگم ازراه میرسه که میگی مامان من دیگه کوچولو نیستم. این روزها خیلی بازیگوش شدی.اینقد زیاد که من اصلا گذر روزها رو نمیفهمم و همش وقت کم میارم.صبح ها در انتظار شبم و شبها در انتظار روز. چند روزه تلاش میکنی برای چهار رست و پا رفتن.این روزها در حال گذر از مرحله سینه خیز رفتنی و ما دلمون تنگ میشه برای مراحل قبلی و خوشحال از تماشای مراحل گذرت. گاهی وقتا مثل طوطی میگی ماما ماما.وقتی که گشنت میشه و خوابت میاد خیلی واضح تر صدا میکنی و من دلخوش ازشنیدن صدای نازت. این هفته سرما خورده بودی. و گاه...