بادکنای دندونی
اینم از موقعی که بابایی میخواست فاطمه رو نگه داره و دنبال یه چیزمیگشت سرگرمش کنه.مامانی گفت برین تو اتاقش و فاطمه از هر چی خوشش اومد بیاد باهاش بازی کنه. بابایی و فاطمه با بادکنا برگشتن و بابا گفت فاطمه همه بادکنا رو کشید که رو پرده اتاق وصل بود.بادکنا از جشن دندونی همینطور بادشده به یادگار مونده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی