فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

ناناس من

فاطمه و زهرا دو گل خندانمن و امیدهای روز افزون من به زندگی و شاد زیستن با اونها حس سیال بودن پرواز دارمو

کاردستی لب تاپ

دختر باهوشم دو روزی هست که داری این کاردستی رو درست میکنی به قول خودت ببین چقد خلاقیت به خرج دادم. یه لب تاپ هست. ماژیم رو از بابا قرض گرفتی و اول خونه ها رو کشیدی اخرم صفحه رو مشکی کردی و... ...
6 آبان 1402

خرید کتونی پیش دبستانی

عزیزدلم فاطمه خانم،دیروز من و شما باهم رفتیم بازار برای خرید کتونی مدرسه،زهرا کوچولو هم پیش بابایی موند،تو هم که ذوق خرید کتونی داشت حسابی تو راه برام بلبل زبونی میکردی منم کیف میکردم از بودن باهات،بعد خرید کتونی باهم دیگه یه بستنی دورنگ کاکائویی تو هوای بارونی سبزه میدون خوردیم و اومدیم خونه زهرا کوچولو هم که کفشتو دید با تعجب هی دست میزد و وارسیش میکرد،مبارکته دختر باانگیزه من ...
5 مهر 1402

نقاشی بازی لی لی

دختر قشنگ و باهوشم،وقتی نقاشی میکشی اینقد با عشق میمشی و با جزئیات کامل و به فضا توجه داری که اینو به فال نیکمیگیرم و میبالم به هوش و زکاوتت،این نقاشی رو امروز کشیدی،گفتی حیاط خونه عزیزی هست،هفته پیش که خونه عزیزی بهت بازی لی لی یاد دادم خوشت اومده بود و اصرار میکردی که تو گرما باز بری و بازی کنی منم میگفتم نه باید غرپب شه و هوا خنک شه،تو این نقاشی هم گفتی مامان غروبه،خورشید قرمزه،دارم لی لی بازی میکنم،زهرا رو هم کشیدی که باهم لباس ست پوشیدین،خروس خونه عزیزی هم کشیدی و پرنده تو اسمون. ...
14 شهريور 1402

خونه زهرا

خانم کوچیک یه خونه کوچیک مثل خودش پیدا کرد،کوچولوی خونه ما،زمانی که بیداری کل خونه رو وارسی میکنی و جاهایی پیدا میکنی و دوست داری بشینی داخلش و انگاری تصاحب میکنی برا خودت،چند تا کابینت پایین رو خالی کردم برای بازیت بشه. ...
7 شهريور 1402

ماژیک دوازده رنگ و نقاشی دستمال کاغذی

دختر باهوشم فاطمه جون که عاشق نقاشی هستی و میگی در اینده میخوام معلم نقاشی بشم،یه سرگرمی که این رـزا مشغولت کرده و از دخترخاله حسنا یاد گرفتی رنگ کردن دستمال کاغذی طرح داره،همیشه بهم میکفتی مامان برام اب بیار تا بتونم مدادرنگی رو اب بزنم و بکشم،به سختی هم این کارو انجام میدادی،منم یه فکری کردمو دیروز که رفتم دکتر و تو پیش مادرجون موندی،به عنوان جایزه برات مدادرنگی دوازده رنگ خریدم تا بتونی راحت تر به سرگرمی جذابت مشغول باشی،وقتی که جایزت رو دیدی خیلی خوشحال شدی و مدام میگفتی مامان ممنونم بهترین روزمه که برام این کادو رو خریدی،حتی با دوستت ساجده که داشتی تلفنی حرف میزدی هم شنیدم که گفتی مامانم برام ماژیک خریده،ان شالله همیشه خوشحال ...
31 مرداد 1402

قاب عکس

سلام من این قاب عکس رو دوستش دارم اینکه من که این قاب عکس رو دوست دارم پس پدر مادرم و خواهر عزیزمم دوست دارم،لباس و پاهاش رو خودم کشیدم اما حسنا رنگش کرد.پاشنه کفش رو حسنا گذاشت من صاف گذاشته بودم بابا رو حسنا کشید من موندم اخه بابا از اون کیفا داره؟،مامانم دستاشو اونکا گذاشت بخاطر اینه که زهرا تو شکمشه، من لباس صورتی دامنی دارم بابا هم شلوار قهوه ای داره ولی یه ذره کمرنگه، مامانو قاطی کردم یادم رفت دماغ بذارم،  ...
23 مرداد 1402

نقاشی با طرحهای دستمال کاغذی

فاطمه جون چند وقتیه که عاشق رنگ کردن طرحهای دستمال کاغذی شدی،این کارو از حسنا یاد گرفتی و با جدیت انجام میدی،وقتی یه کاری رو شروع میکنی تلاش میکنی که تمومش کنی منم برا انگیزه دادن بهت میگم که بکش و منم میذارم وبلاگت بزرگ شدی ببینی. ...
10 مرداد 1402

نقاشی خرسی

فاطمه جونم عاشق نقاشی هستی زمانت رو با عشق به نقاشی سپری میکنی،راحت هممیتونی از روی الگو بکشی،این خرس رو من وقتی کوچولو بودی برات کشیده بودم و تو گفتی مامان میخوام مثل خرسی که برام کشیذی بکشم،بعدش گفتی اما زیاد شبیه نشدا،ولی بنظرم خوب کشیدی بدون اینکه کمکی کنم،با مدادشمعی رنگش کردی، ...
8 مرداد 1402
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ناناس من می باشد