مسیر برگشت از کرمانشاه
ناناسم مسیر برگشت اکثرا خواب بودی. همدان بیدار شدی شیر خوردی و ماهم صبحانه خوردیم. اونجا اولین تجربه تاب سواری تو بغل دختر عمت ستایش داشتی.بعدش کمی تو پارک گشت زدیم با ستایش و سنا بعدم حرکت کردیم.تو ماشین کمی تو کریر نشستی.در کل به قول بابا دختر نجیبی بودی و خوش سفری . فدای خانومی گلم بشم ...
گردش به طاق بستان
عسلم اخرین شبی که خونه عمه جون بودیم باهم رفتیم طاق بستان.تو مسیر رفت و برگشت بغل عمه ها بودی و حسابی بهت خوش گذشت ...
نویسنده :
ماماني
6:42
غذای کمکی
ناخن گرفتن
عشقم برای اینکه ناخنات رو بگیرم باید بمونم تا بخوابی بعضی وقتام یادم میره.کرمانشاه خونه عمه که بودیم به محمدرضا گفتم فاطمه که خوابید یادم بیار ناخنشو بگیرم.اینجام همین که خوابیدی دیدم محمدرضا اومد و گفت زن دایی ناخن!! انگشتای قشنگ و کوچولوتو رو گرفتم و ناخنات رو گرفتم چون ناخن که داشته باشی صورتتو چنگ میندازی ...
نویسنده :
ماماني
13:14
فاطمه پا به دهن
عشق مامان بعد از اینکه مرحله دست خوردنت تموم شد و موفق شدی همه انگشتای دستت رو با دهانت شناسایی کنی حالا انگشتای پات رو با تلاش به دهنت میرسونی.این روزا انگشتای پاهات توجهت رو جلب کرده و از اینکه پاهای نازت به دهنت میرسه خوشحالی به اعتقاد قدیمیا این حرکت نی نی یعنی اینکه دنبال جفتشه!! ...
قطره خوردن فاطمه
جون دلم طعم قطره آهن و مولتی ویتامین اصلا برات دلپذیر نیست.منم دلم میسوزه که بعدش میخوای بالا بیاری.چند روزیه بابا این مسئولیت رو قبول کرده و با بازی بهت قطره میده ...
خستگی فاطمه
اینجام بعد بازاره که حسابی خسته شده بودی.ستایش تکونت داد و خوابیدی ...
نویسنده :
ماماني
22:06
همراهی فاطمه برای خرید
امشب با عمه ها رفتیم برای خرید مانتو اداری سال جدید.تو هم که جای جدید میدیدی ذوق میکردی و خوشحال بودی تو بغل عمه ها.افرین که دختر خوبی بودی دخمل در استانه خرگوش شدن من!! ...
نویسنده :
ماماني
22:00