عزیزدلم مفهوم اسباب بازی برا تو و ما یکی نیست.گاهی وقتا وسایل خونه بیشتر برات جذابه و زمان بیشتری سرگرمت میکنه.مثل این سبدای عزیزی که لحظاتی توجهت رو جلب کرده بود و تلاش میکردی که همزمان هردو رو باهم بگیری. ...
فاطمه بغل عزیزی.کنار درخت خرمالو امروز پنج شنبه است.غروب پنج شنبه عزیزی منتظر نوه هاست و از جمله فاطمه.وقتی میرسیم تو حیاط.عزیزی میاد پیشوازت و بغلت میکنه.امروز غروب همزمان با عمو اینا رسیدیم.ما تو حیاط انجیر کندیم و تو هم تو بغل عزیزی و عموجون چرخ زدی تو حیاط ...
عشقم امروز تو اشپزی کمکم کردی.البته کمک کردنتم به سبک خودت بود.یعنی غلت خوردی اومدی پیشمو و نگام کردی و همین که بلند شدم سیب زمینیا رو ریختی.فدای دختر باهوشم بشم من ...
امروز باهم رفتیم خونه همسایمون محمدمهدی تا سوغات کرمانشاه بدیم بهشون.محمد مهدی زیاد حالش خوب نبود.باباش براش استخر توپ درست کرده بود.یکم گذاشتمت داخلش تا بازی کنی.اما مثلاینکه زیاد خوشت نیومد.محمدمهدی هم یه داد زد یعنی برا منه!! ...
عشقم امروز بازم بردمت حموم.تو این هوای گرم هیچی به اندازه حموم شادت نمیکنه.فقط اینکه خوشت نمیاد از اول به چشات اب بزنم.منم میذارم حسابی تو وانت اب تنی کنی بعد سرت رو میشورم ...