انتظار برای برگشت بابا
دختر گلم بابا چند روزی نبودـ موقعایی که نیست ازم میپرسی مامان چند روز باید بخوابم و بلند شم با دست میگی نشون بده و هر شبی که میخوابی از انگشات کم میکنی،امروز هیجان داری که بابا داره برمیگرده،موهاتو شونه کردی،عطر زدی و از صبح مشغولی و با لوگو داری شکلای مختلف درست میکنی،این خروسم صبح درست کردی،وسایل رو تو اتاقت قایم کردی و گفتی میذارم اتاق بابا که اومد لباسشو عوض کنه نشونش میدم ...