اولین یلدات مبارک عزیزم
عزیزدلم اولین یلدای با تو بودن شیرین بود.پارسال شب یلدا ماههای اخری بود که انتظار دیدنت رو میکشیدم و بابایی هم ماموریت بود.جمعمون جمع نبود و خونواده دو تا مامان بزرگا یلدایی نگرفتیم.منم خونه مامان محمدمهدی که با باباییش با بابا ماموریت بود یلدا گرفتیم.امسال تقریبا جمعمون جمع بود.یه شب خونه عزیزی یلدا گرفتیم که جای حکیمه و امیر خالی بود که بخاطر ابله مرغان نتونستن بیان .شب بعدشم خونه مادرجون که همه خونواده جمع بودیم.تو هم حسابی با حسنا و ترمه بازی کردی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی