فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

ناناس من

فاطمه و زهرا دو گل خندانمن و امیدهای روز افزون من به زندگی و شاد زیستن با اونها حس سیال بودن پرواز دارمو

قاب عکس

سلام من این قاب عکس رو دوستش دارم اینکه من که این قاب عکس رو دوست دارم پس پدر مادرم و خواهر عزیزمم دوست دارم،لباس و پاهاش رو خودم کشیدم اما حسنا رنگش کرد.پاشنه کفش رو حسنا گذاشت من صاف گذاشته بودم بابا رو حسنا کشید من موندم اخه بابا از اون کیفا داره؟،مامانم دستاشو اونکا گذاشت بخاطر اینه که زهرا تو شکمشه، من لباس صورتی دامنی دارم بابا هم شلوار قهوه ای داره ولی یه ذره کمرنگه، مامانو قاطی کردم یادم رفت دماغ بذارم،  ...
23 مرداد 1402

نقاشی با طرحهای دستمال کاغذی

فاطمه جون چند وقتیه که عاشق رنگ کردن طرحهای دستمال کاغذی شدی،این کارو از حسنا یاد گرفتی و با جدیت انجام میدی،وقتی یه کاری رو شروع میکنی تلاش میکنی که تمومش کنی منم برا انگیزه دادن بهت میگم که بکش و منم میذارم وبلاگت بزرگ شدی ببینی. ...
10 مرداد 1402

نقاشی خرسی

فاطمه جونم عاشق نقاشی هستی زمانت رو با عشق به نقاشی سپری میکنی،راحت هممیتونی از روی الگو بکشی،این خرس رو من وقتی کوچولو بودی برات کشیده بودم و تو گفتی مامان میخوام مثل خرسی که برام کشیذی بکشم،بعدش گفتی اما زیاد شبیه نشدا،ولی بنظرم خوب کشیدی بدون اینکه کمکی کنم،با مدادشمعی رنگش کردی، ...
8 مرداد 1402

خونه کوچیک زهرا

زهرا جون عاشق این کمدی که ظرفای مسافرتی رو میذارم داخلش،فاطمه هم دوران بچگیش با این ظرفا بازی میکرد تو هم الان یکی از اسباب بازیات این ظرفاس،امروزم رفتی داخل کمد و مثل خونه بود برات ...
7 مرداد 1402

نقاشی دخترخاله حسنا

دخترخاله حسنا،این نقاشی رو کشید برای اینکه تبدیل به عروسک شه،وقتی بهش گفتم حسنا تو هم یه نقاشی بکش تا مثل اون برات عروسک درست کنم نقاشی کشیدن یادش رفته بو و نمیدونست چی بکشه،بعد ساعتاتی فکر کردن این نقاشی رو کشید ...
28 بهمن 1401

ماها عروسکی از دنیای نقاشی فاطمه

سلام سلام ما اومدیم. محصولی مشترک با همکاری مامان و فاطمه خانم تولید عروسک از نقاشی فاطمه خانم اسم این عروسک هم ماها هست فاطمه خانم بعد از کلی تفکر اسم نی نی شو ماها گذاشت،ماها خانم خوش اومدی به دنیای کودکی فاطمه جون ...
26 بهمن 1401

ساخت عروسک از نقاشی فاطمه

فاطمه جون امروز که داشت نقاشی میکشید گفت مامان چه خوبه که بچه ها بلدند نقاشی بکشن،آخه اینطوری میتونن به مامانا بفهمونن که چی دوست دارن،مامانی،اخه من عروسک دوست دارم،همین عروسکی که نقاشی کشیدم رو دوست دارم داشته باشم،برام میخری؟،منم گفتم باشه مامان جون نقاشیتو کامل کن بعد باهم از طرح نقاشیت عروسک درست میکنیم، فاطمه هم با تمام تلاش شروع به کشیدن کرد و هی میگفت مامان رو قولت هستی،مامان ناامیدم نمیکنی؟! حالا هم کامل شده و من باید رو قولم بمونم، حالا فاطمهمیگه به اندازه ای باشه که بتونم تو بغلم بگیرم مثل زهرا،مثل بچگیای خودم،منم نو این فکر بودم که چطور سایزشو بزرگ کنم،میخواستم ببرم پرینت بگیرم که این فکر به ذهنم رسید که بذارم تو وبلاگو بع...
26 بهمن 1401
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ناناس من می باشد