خواهر امام رضا
عزیزم دیشب رفتیم مراسم دهه دوم محرم که تو خواهر امام برگزار میشد.خیلی وقت بود نرفته بودم مرقد خواهر امام رصا تو رشت.خیلی تغییر کرده بود.مامن تنهاییام دوران مجردیم این مرقد بود و خیلی دوستش داشتم.اولین بار با تو رفتم اونجا.دیشب با بابا و مادرجون رفتیم مراسم.بابا به خاله فریده هم زنگ زده بود که چون خونشون نزدیکه بیاد مراسم.تو هم اول مراسم همش مشعول بودی با تسبیح خاله فریده که از برق زدنش خوشت اومده بود.تقریبادیک ساعتی مشغول بودی باهاش.بعدم که مراسم سینه زنی شروع شد دیگه لج اوردی و همش بغلت کردم و دور زدم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی