نقاشی فاطمه با تحلیل کودکانه خودش
دختر کوچولو داشت می گشت که یه اب کوچولوی قشنگ دید که ماهی های قشنگ داشت، این نقاشی برای همه است، اینو میخوام تابلو کنم بزنم به دیوار اتاقم، می دونستین، ببینین بعدش درختای خوشکلی داشت اما له این قشنگی بود اما دیگه نیست اما چون همه چون اشغال می ریختن بخاطر همین بوی گندی می داد بعد دختره رفت پلاستیکاشو اورد همه جاشپ تمیز کرد، گفت راحت شدم حالا بریم جاهای دیگه رو تمیز کنیم، بعد گفت خیابون بعد گفت خودم برم اینا رو تمیز کنم هلشون داد، بعد دیگه هم گفت راحت شدم، بعد گفت اشغالا رو جمع کرد، بعد رفت و قصه ما داره تمام میشه به اخر قصه داریم می رسیم، بعد گفت به خواهر بزرگم بپرسم که کار خوبی کردم؟ اخه این خواهر کوچیکه بودگفت اجی کار خوبی کردم...